اگه بخوام داستان خودم رو مفصل و کامل توضیح بدم، شاید یک مقاله و یا کتاب باید براش بنویسم!
اول از همه از اینکه وقت گذاشتی و وارد این صفحه شدی ازت مچکرم. امیدوارم که اگر یک روزی با هم همکاری داشتیم، بتونیم بهترین اتفاقات رو رقم بزنیم 🙂
داستان از آذر ماه 1401 شروع شد! جایی که از خودم خسته و ناامید شده بودم، انگار به آخر خط رسیده بودم. هرجایی برای مصاحبه میرفتم و مشغول کار میشدم، به دلایل مختلفی دوام نمیاوردم. یا کارفرما راضی نبود و یا من نمیتونستم ادامه همکاری داشته باشم.
( این بخش از داستان مربوط به قبل از شروع کار من به عنوان وبمستر هستش )
خیلی روزهای سختی رو هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ مالی سپری میکردم. اما هر آدمی وقتی دیگه چیزی برای از دست دادن نداره، دلش و میزنه به دریا و بدون اینکه به پشت سرش رو نگاه بکنه رو به جلو حرکت میکنه. و من به اون نقطه رسیده بودم.
من قبل از رسیدن به این نقطه از زندگیم، جاهای زیادی مشغول به کار شدم، از نجاری گرفته تا اپراتور دستگاه CNC و حتی سفالگری، بعضی وقتا آمارش از دستم در میره 🙂
تصمیم گرفتم به کاری که بهش علاقه، خلاقیت، تعلق و مهارت دارم پناه ببرم تا بتونم به اون چیزهایی که میخوام برسم.
شروع به دیدن آموزش طراحی سایت کردم و تقریبا یک ماه خودآموز جلو رفتم. پس از مدتی آگهیهای اینترنتی رو دنبال میکردم تا اینکه در دی ماه بصورت کارآموز در مجموعه ساپتک ایرانیان مشغول آموزش سئو و طراحی سایت شدم.
در این مجموعه تا آذر 1402 به کسب مهارتهای زیادی رسیدم و عملا استارت کار من از حضور در این مجموعه شکل گرفت. ( البته به غیر از فعالیت در این مجموعه، پروژههای دیگری انجام دادم که از بخش پروژههای موگ میتونید از آنها دیدن کنید.
و حالا من، در سال 1401، برند موگ را راه اندازی کردم، تا بحال 4 پروژه را با موفقیت به سرانجام رسوندم و بیشتر آموختههای خودم رو از جنس تجربه بدست آوردم.